رِکـس‌مـوویـــز

استاد میان سال، « هامبرت هامبرت » ( میسن ) دل به دخترى نوجوان ( لاین ) مى‏‌بازد و براى نزدیكى به او با مادرش ( وینترز ) ازدواج مى‏‌كند.

An English professor falls for a minor, and has to face the consequences of his actions.

«باربارا کاوت» (دنچ) سال هاست که در یک مدرسه ی بریتانیایی تدریس می کند. «شبا هارت» (بلانشت) مورد توجه «باربارا» قرار می گیرد و این دو خیلی زود دوست می شوند. تا این که یک شب که «باربارا» تا دیروقت در مدرسه مانده شاهد صحنه ای می شود که نمی بایست می دید. حالا او چیزی را می داند که افشایش ممکن است زندگی خانوادگی «شبا» را به خطر اندازد...

A veteran high school teacher befriends a younger art teacher, who is having an affair with one of her fifteen-year-old students. However, her intentions with this new "friend" also go well beyond a platonic friendship.

یک مادر با یک دیپلمات روسی که هیچ شباهتی با او ندارد، وارد رابطه اعتیادآور می شود.

A mother falls into an addictive relationship with a Russian diplomat, with whom she has nothing in common.

داستان شاهزاده آملیا که از باندبری به سراسر آمریکا سفر می کند تا عشقی را با یک هنرمند بیابد، اما عاشق محافظش، گریدی می شود.

Princess Amelia of Bundbury travels across America to explore a budding romance with an artist, only to fall in love with her bodyguard Grady.

هریت متوجه می‌شود که هنر می‌تواند زندگی‌اش را تقلید کند. او کشف می‌کند آهنگ‌های خاص می‌توانند او را به گذشته منتقل کنند، درست به معنای واقعی کلمه! در حالی که او با مرور خاطرات عاشقانه از دوست پسر سابقش گذشته را زنده می‌کند، سفر در زمان او با یک رابطه‌ی عاطفی جدید در زمان حال تداخل پیدا می‌کند. هریت با تجربه‌ی ارتباط جادویی بین موسیقی و حافظه، به این سوال برمی‌خورد که حتی اگر بتواند گذشته را تغییر دهد، آیا باید این کار را انجام دهد؟

A love story centering on the connection between music and memory and how they transport us, sometimes literally.

ساوی یک زن خانه‌ دار ساده، برای بیرون کشیدن همسرش از یکی از زندان‌های فوق امنیتی انگلیس با 400 زندانی، 75 نگهبان مسلح و 60 دوربین مداربسته، دست به یک اقدام جسورانه می‌زند و ..

Savi a simple housewife attempts a daring jailbreak to get her husband out of one of England's high security prisons With 400 inmates, 75 armed guards, 60 surveillance cameras.

داستان فیلم آینده ای نه چندان دور را روایت می کند. آینده ای تاریک که در آن آب به مهمترین منبع در زمین تبدیل شده و به ندرت یافت می شود. همه جای جهان را بیابان فرا گرفته است و هرکسی حاضر است به خاطر جرعه ای آب دیگری را به قتل برساند. شخصیت اصلی بازی یعنی “ارنست هولم” به همراه کودکان خود “جرم” و “مری” در این دنیای وحشی در مزرعه ای زندگی میکند و وظیفه دارد ضمن تامین آب خانواده ی خود از آنها محافظت کند…

Set in the future when water is hard to find, a teenage boy sets out to protect his family and survive.

زندگی سوفیا با ملاقات با سیلوین زیر و رو می شود. او از خانواده ای ثروتمند می آید، در حالی که سیلوین از خانواده ای کارگران یدی می آید. سوفیا بعد از اینکه خودش را به انگیزه عاشقانه بزرگش رها کرد، ارزش های خودش را زیر سوال می برد...

Sophia's life is turned upside down when she meets Sylvain. She comes from a wealthy family, while Sylvain comes from a family of manual workers. Sophia questions her own values after abandoning herself to her great romantic impul...

مرد و زن جوانی در قطاری در اروپا با هم آشنا می شوند و یک شب را با هم در وین می گذرانند. متأسفانه، هر دو می دانند که احتمالاً این تنها شب با هم بودن آنها خواهد بود.

A young man and woman meet on a train in Europe, and wind up spending one evening together in Vienna. Unfortunately, both know that this will probably be their only night together.

پس از مرگ پدرسالار خانواده، تولا تلاش می کند تا دوستان دوران کودکی پدرش را در یونان پیدا کند تا یک دیدار مجدد خانوادگی داشته باشند.

After the death of the family's patriarch, Toula attempts to locate her father's childhood friends in Greece for a family reunion.